نشست ژورنال کلاب مقالهای با عنوان «عوامل مؤثر بر کاهش جمعیت ایران در قرن دوازدهم هجری قمری» با ارائهی خانم امالبنین مرادی، معاون پژوهش مدرسه علمیه تخصصی امام حسین(ع) سطح سه یزد و با نظارت خانم فاطمه جمشیدی، رئیس اداره پژوهشهای طلاب سطح دو، در مدیریت حوزه علمیه خواهران استان یزد برگزار شد.
مرادی در آغاز این نشست با اشاره به اینکه مقاله یادشده در نشریه «تاریخنامه ایران بعد از اسلام» به چاپ رسیده است، هدف از جلسه را بررسی مقاله خانم سمیه خانیپورعنوان کرد و گفت: این جلسه تلاش دارد تا میزان اعتبار منابع، عمق تحلیل تبیینی و نقاط ضعف روششناختی مقاله را تبیین کند.
به گفته مرادی، مقاله خانیپور در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که چه عواملی باعث کاهش جمعیت ایران در قرن دوازدهم هجری قمری شدهاند و این عوامل در چه سطوحی ترکیب جمعیتی کشور را تحت تأثیر قرار دادهاند؟
وی با مرور یافتههای پژوهش اظهار داشت: نویسنده مقاله عواملی همچون بیثباتی سیاسی، جنگهای داخلی، کشتار و خشونت مستقیم، قحطی، بیماریهای واگیردار و مهاجرت را از عوامل اصلی کاهش جمعیت ایران معرفی کرده است. این عوامل ریشه در بحرانهای سیاسی پس از سقوط صفویه دارند و مقاله تلاش میکند رابطه همبستگی میان آنها را نشان دهد.
معاون پژوهش مدرسه علمیه امام حسین(ع) در ادامه درک عمیق نویسنده از همزمانی بحرانها را نقطه قوت مقاله دانست و توضیح داد: قرن دوازدهم هجری قمری دورهای از فروپاشی قدرت مرکزی، اشغال خارجی و درگیریهای خونین بود که آثار عمیقی بر جمعیت کشور برجا گذاشت.
مرادی در نقد روششناسی مقاله گفت: با وجود ادعای تحلیل تبیینی، جنبه توصیفی در آن غالب است و بخش عمدهای از مقاله صرف روایت تاریخی وقایع شده است. به گفته او، روش پژوهش کاملاً کیفی و مبتنی بر منابع تاریخی است و از ابزارهای تحلیلی جمعیتشناسی بهرهمند نشده است.
وی افزود: در تحلیلهای مربوط به کاهش جمعیت، استفاده از کمی و استنتاجی جمعیتشناختی همچون مدلهای شبیهسازی تاریخی ضروری است؛ حال آنکه در این تحقیق چنین چارچوبی غایب است و نبود نظریههای علمی مانند «تله جمعیتی» موجب شده یافتهها سیستمی تحلیل نشوند.
مرادی همچنین به اتکای بیش از حد مقاله به گزارشهای جهانگردان اروپایی اشاره کرد و این رویکرد را از نقاط ضعف آن دانست؛ زیرا بسیاری از این گزارشها با اغراق همراه بوده و مبنای آماری دقیقی نداشتهاند. او تأکید کرد: چنین منابعی نمیتوانند مبنای استنتاج علمی درباره جمعیت ایران آن دوره باشند.
در بخش دیگری از نشست، فاطمه جمشیدی، استاد ناظر این ژورنال کلاب، ضمن تأکید بر ارزش تلاش انجامشده گفت: با وجود زحمات نویسنده، مقاله بیشتر حالت «مروری تاریخی» دارد تا پژوهشی تحلیلی، و فاقد چارچوب نظری دقیق است. او افزود: پراکندگی در ساختار مقاله موجب تکرار مطالب و ضعف انسجام شده است.
جمشیدی در پایان خاطرنشان کرد: رویکرد علمی یک مقاله باید بیطرفانه و امیدبخش باشد، در حالی که فضای این مقاله به دلیل استفاده از منابع خارجی تا حدی ناامیدانه و جانبدارانه است.
وی در پایان گفت: اگر نویسنده دیدگاه شخصی دارد، باید آن را در پایان بهطور مشخص بیان کند و برای تقویت جنبه پژوهشی، از منابع داخلی و چارچوب نظری روشنتری بهره گیرد.
