به گزارش مدیریت حوزه علمیه خواهران استان یزد، روز گذشته در نشست علمی مجازی «بررسی انتقادی مادیگرایی در روانشناسی مدرن»، خانم ملیحه قدرتی، معاون پژوهش مدرسه علمیه تخصصی حضرت زهرا (س) میبد پیرامون اثرات و پیامدهای رویکرد مادیگرایی در روانشناسی معاصر، تحلیلی ارائه داد و با تمرکز بر جنبههای مختلف فلسفی، روانشناختی و اخلاقی این نظریه نقش آن در شکلگیری نظریهها و رویکردهای جدید در علوم انسانی را بررسی کرد.
وی در ابتدا با بیان تعریف مفهوم مادیگرایی، گفت: این رویکرد، بر این باور استوار است که همه پدیدههای ذهنی، روانی و معرفتی انسان، تنها نتیجه فعالیتهای فیزیکی و شیمیایی مغز هستند و هیچ چیز دیگری وجود ندارد و بر اساس این دیدگاه، جهان و انسان تنها ماده است و پدیدههای معنوی مانند روح، خدا یا دنیای ماوراءالطبیعه، نقش یا جایگاهی ندارند.
خانم قدرتی در ادامه، با اشاره به تاریخچه پیدایش این نظریه، نقش فیلسوفانی چون دکارت، لاک و پوزیتیویسم در شکلگیری آن را توضیح داد و گفت: مادیگرایی از قرون وسطی و دوره فلسفه علمی، بهواسطه توسعه روشهای تجربی و علمی، جایگاه خاصی در فلسفه و علم یافته و تاثیر قابلتوجهی بر فرآیندهای روانشناختی و علمی داشته است.
وی همچنین بر تاثیر مادیگرایی بر روانشناسی مدرن تأکید و بیان کرد: این رویکرد، در شکلگیری شاخههایی مانند رفتارگرایی، روانشناسی فیزیولوژیک، فلسفه ذهن و روانشناسی تکاملی نقش اساسی ایفا کرده است؛ اما این رویکرد به صورت جدی نیز با انتقادات و چالشهایی روبرو است، از جمله شاید مهمترین و مشهورترین نقد به مادیگرایی ؛ مشکل آگاهی است که به این سوال میپردازد که چگونه فعالیتهای فیزیکی مغز میتوانند منجر به تجربهی ذهنی آگاهانه شوند و به عبارت دیگر، چگونه مجموعهای از نورونها و سیناپسها میتوانند احساسات، افکار، ادراکات و به طور کلی "کیفیتهای ذهنی" را ایجاد کنند؟
خانم قدرتی در ادامه بر نقدهای فلسفی، اخلاقی و معنوی این رویکرد تمرکز کرد و گفت: "مادیگرایی، در کنار مزایای علمی و تجربی، نمیتواند توضیح کاملی برای جنبههای انسانی نظیر عشق، ایمان، امید و ارزشهای اخلاقی ارائه دهد؛ چنین رویکردی غالباً منجر به کاهش گرایی میشود؛ یعنی تلاش برای توضیح پدیدههای پیچیده انسانی (مانند احساسات، افکار، و آگاهی) صرفاً بر اساس فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی از ابعاد مهم فردیت انسانی غفلت میورزد.
وی درباره پیامدهای اخلاقی مادی گرایی گفت: مادیگرایی میتواند به نسبیتگرایی اخلاقی منجر شود، یعنی این باور که ارزشهای اخلاقی صرفاً ترجیحات شخصی یا قراردادهای اجتماعی هستند و هیچ ارزش اخلاقی عینی و مطلقی وجود ندارد و این امر میتواند منجر به این شود که هر فرد یا جامعهای حق داشته باشد ارزشهای اخلاقی خود را داشته باشد، حتی اگر با ارزشهای دیگران در تضاد باشد.
در پایان، خانم قدرتی بر ضرورت تعامل میان رویکردهای مادی و غیرمادی در فهم کامل انسان تأکید و بیان کرد: هرچند علوم طبیعی و تجربی نقش مهمی در شناخت ما از انسان دارند، اما نباید ابعاد معنوی و تجربیات فردی را نادیده گرفت، ترکیبی از رویکردهای فلسفی، اخلاقی و روانشناختی نیاز است تا تصویری جامع و سالم از انسان ارائه شود که بتواند در کنار علم، معنا و ارزشهای انسانی را حفظ کند.